توی لیست درفتای همین وبلاگ یه نوشتهای دارم که عنوانش "to keep the record"ئه و متنی درش نوشته نشده، احتمالا مربوط به زمانیه که خیلی حالم خوش بوده و دلم خواسته ثبتش کنم که پسفردا که حالم بد بود و سر زدم به اینجا احتمالا یادم بیفته، با جزئیات دقیق که یه زمانی چه خوب بود و خاک تو سر خودم یا هر باعث و بانی دیگری که خرابش کرده، یا احتمالا خواستم ثبتش کنم که پسفردا که حالم خوب بود بیام بخونمش و لابد حالم خوبتر بشه، یا چه میدونم، شایدم خواستم که پسفردا به دختر ۲۱ سالهی ناراحت و گیجم نشون بدم و هر دو به سادگی بچگانه م بخندیم، هر چیزی که بوده مهم نیست، مهم اینه که اون نوشتهای که میتونست وجود داشته باشه و در ذهن شیرین ۲ سال پیش بوده هیچوقت نوشته نشده و الان برای برگشتن به اون حال خوب دو سال پیش فقط میشه به حافظهی تخمی و ناکارآمد و دروغگومون متوسل بشیم و برگشتنم که نه، یادآوری، که کِی کسی تونسته برگرده به یه زمانی که دوست داشته و خیلی خوب بوده؟
آخ ولی من یادم میاد، نه تصویر واضح و دقیقی و نه رونوشتی از کل مکالمات و نوشتهها و صداها و بو ها و تصاویر، که حسش یادم میاد. و به همون مقداری که دلم میخواد کامل، در بر گرفته بشم توسط اون احساسات دلم میخواد تمومشون یادم بره.
و اینکه، واقعا کنایه آمیز نیست که هیچوقت زیر اون عنوان چیزی ننوشتم؟
That I am ok
Let's burn this city and build a more honourable one
Let's forget this age and dream of a more graceful one
Since you have nothing you can't lose anything
And I am bored of being lonely
I wanted to change the world, I don't know how the world changed me
I wanted to carry the sky on my shoulders, Now I have trouble carrying myself
Lets say that I am OK
Lets say that I am OK
(Mashrou Leila - inni mnih)
۱ نظر:
شیرین قشنگ.. این چند روز فقط کارم شده خوندن پستای تو. فکر کردم بد نباشه مراتب قدردانیم رو به جا بیارم.
ارسال یک نظر