گاهی وقتام فکر میکرد که الانه که پوستشو بکنه با ناخوناش
پوست صورت با دستایی توام با توهم کثیف بودن ،با ناخن های شکسته تیز
با لاک مشکی لب پر شده که رد قرمز و سفید به گونه ای توامان برجا میذارن پس از خاروندن
و موهای تمیز دارای الکتریسیته
تنها وسواسش دستاش بودن
از دستای کثیف،گوش های داغ و لب های سوزان متنفر بود
یه کیفیتای فیزیولوژیکی مسخره ی بد طوری
.
سرما
نوعی سرمای درونی
راست شدن موهای بدن
نوعی سرما که با شخص خورشید نمیتوان گرمش کرد
نوعی سرمای بد لرزه آور
...
و سرمای
سرمای بیرونی در مقابل درونی گرم
پاییز ۹۱
جمعه
پارک ملت
چمن پارک ملت
پوشیده شده با برگهای زرد پاییز
درختهای نامرتب کاشته شده
حس جنگل
گرما
گرمای دو نفره
.
.
پ.ن .هیچ معنای خاصی هم لزوم ندارد که وجود داشته باشد.