۱۳۹۱ مهر ۸, شنبه

شــــــب

هر چه میخواهد بشود بشود
اما شنیدن اذان صبح در یک صبح پاییزی  از پنجره ی نیمه باز اتاق
آن هم در شبی که بیخوابی کشیده ای و تا صبح در آغوش بیجان بالش از تنهایی و درد و درد تنهایی  اشک ریخته ای 
کیفیتی شگفت آور است
و درخشان 
شب ها 
اکثرشان اگر با خواب بجنگی جادویی دارند 
و ماه جاری و لبریز از نقره و در دسترس تر از همیشه 
و طلوع خورشید 
طلوع خورشید سرخ و طلایی و سرد و رویایی است
دنیای بهتری است دنیای شب

پ.ن. ۴:۴۶ قبل از ظهر - جمعه ۷ مهر