۱۳۹۱ مرداد ۲۲, یکشنبه

در رویا ها و مرگ اسرار آمیزشان

مشکل معاشرت با و خواندن کتاب های آدم های بزرگتر این است که بیشتر آنها راه تو را قبلا رفته اند
خوب میدانند که با گذشت زمان چه بلایی سر رویاها و آرزوهای آدم می آید
آرزوهای قشنگ و رویاهای بلند پروازانه
زندگی در جنگل٬سفر های طولانی و بی مقصد٬عاشق شدن
روزها میگذرند و ما هیچکاری نمیکنیم و ده سال بعد«چی فکر میکردیم چی شد»کلیشه ی کاملا تجربه شده ی ماست
میفهمیم که سی چهل ساله ایم
دیگر زیبا و خوش هیکل نیستیم
تنهای تنهاییم
دیگر آرزویی نداریم
برای ذره ذره آرامش میجنگیم 
و دیگر کسی به فکر «در لحظه زندگی کنیم نیست» ـ
living is easy with eyes closed