۱۳۹۳ اردیبهشت ۳, چهارشنبه

تکرار مکررات

حتماً برا شما هم پیش اومده که چیزارو ول کنین به حال خودشون، به امید تحول و تکامل خود به خودی همون چیزا، انگار که به قدری این تفکرایی که میدیا فرو کرده تومون، فرو رفتن تومون که باورمون شده مثل فیلما و سریالا، مثل داستانا، آدم بدا -که خوبم نگا کنی، آدم خوب و بدی وجود نداره، حتی طیفی هم به اون صورت وجود نداره یا اگه هم باشه دو سرش خوب و بد نیستن، دو سرش احمق و باهوش، ناسازگار و سازگارن- آخرش یه جا متحول می‌شن و برمی‌گردن به راه درست -که البته باز هم نمیشه گفت درست چیه و چی نیست.
خب بذارین اول کاری روشنتون کنم، تحول خودبخودی‌ای وجود نداره، اگرم وجود داشته باشه، در جهتی نیست که به دیدِ شما خوب و درست باشه. نه این که دنیا با آدم لج باشه و تف به این روزگار، بل اینکه چیزایی که ماهیتاً اذیتمون می‌کنن، یقیناً با انباشته شدن  بهتر نمی‌شن.
و خب، مشت کوبیدن و چنگ زدن به در و دیوار هم چیزیو عوض نمی‌کنه، در نهایت انگشتا و دستامونو به درد می‌اندازه.
تا وقتی پا نشیم و نزنیم به جاده‌های جدید، همه‌ی این راه حل‌های هوشمندانه -راه فرارای جدید، مُشت‌های جدید به دیوارای قبلی، منتها از زاویه‌های مختلف- فقط مچاله‌{تر}مون می‌کنه.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

هر جقدر بیشتر ول میکنی به حال خودشون بیشتر میان سراغت.
میدیا هم کلا تعطیل...فقط تنش های ادمو بیشتر میکنه علاوه اون تنش های که ادم خودش با خودش داره ..
که بعضی وقتا ادم فکر میکنه توی یک خلاء گیر افتاده.. وقتی حرف میزنه توی یک پاراگراف حرف در مورد 10 چیز صحبت میکنه و همین روان پریشی(حالا هر اسمی)باعث میشه نتونی ذهنت رو متوجه چیزی کنی . اخرش هم هدفون رو میذاری رو سرت و سرتم میذاری رو بالش.